هورا موفق شدم...
هورا موفق شدم از 9/6 /90 ديگر در خانه جيش نمي كني. گاهي وقتها من به بهانه سر زدن به ببري و موشي و خرسي و نقاشي كردن به دستشويي مي برمت و گاهي وقتها خودت مي گويي:« كمك،كمك مامان شلوارم را در بيارجيش دارم» بعد خودت مي روي دستشويي و مي گويي تو نيا و در را مي بندي بلافاصله مي گويي:« مامان بيا منو بشور» و وقتي مي آيم مي گويي:« خب مامان شادي اومد حالا جيش كن مامان، مامان شادي پيشته » و بعد از اتمام كارت مي گويي:« دست بزنيد بلاش ،َببري براش بستني مي خري؟ (ومن بايد برات صداي ببري را در بياورم و جوابت را دهم)، حالا كه جيش كردم مامان شاديمو ببل كنم...» ...
نویسنده :
مامان شادي
13:11